نکات پند آموز
  مجید خلیجی 

یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

 

 

در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.
سه سال گذشت… و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال … شش سال … سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.
در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!
نتیجه اخلاقی:
بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم.

ثروت واقعی کوروش کبیر
  مجید خلیجی 

مانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود ؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود. کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست ...

 

اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم...
999
  مجید خلیجی 

گويند شاه عباس گفته بود 999 كاروانسرا بسازند.يكي پرسيد: حال كه اين تعداد ساخته مي شود چرا آنرا به هزار نمي رسانيد؟ چه يك كاروانسرا ديگر خرج زيادي نخواهد داشت. شاه عباس گفت: براي اينكه اولاً گفتن عدد هزار آسان است ولي 999 را با تفكر بيشتر به زبان خواهند آورد. علاوه بر آن مردم وقتي عدد هزار را مي شنوندآنرا اغراق مي پندارند، اما چون 999 به زبان آورند حمل بر يقين خواهند كرد.

امتحان مطالعات اجتماعی اسفند 1392مطلب ارسالی ازبشیر قنبری
   

نام ونام خانوادگی:                مطالعات اجتماعی           مدت 20دقیقه

1-با اثر نا مطلوب بعضی از مشاغل واسطه ای در نظام اقتصادی چرا افراد ترجیح می دهند که در این مشاغل مشغول به کار شوند؟

 

2- اتوماسیون را تعریف کنید؟

 

3- منظور از اشتغال کاذب چیست .مثال بزنید؟

 

4-امروزه اغلب مهارت ها...........است واز طریق............به دست می اید.

 

5-یکی از جنبه های مهم سعادت فردی..............است.

 

6- پیامد های مناسب ونا مناسب  نظام اقتصادی را بنویسید؟

 

7-فردی را در نظر بگیرید که به دلایلی شغل خود را از دست می دهد چه تغیراتی در وضعیت او در خانواده.جمع دوستان وجامعه به وجود خواهد امد؟

 

8- مهارت از چند طریق به افراد می رسد انها را بنویسید؟

 

9- خویشتن پنداری چیست؟

 

10-رکود اقتصادی چه تاثیری در بیکاری دارد؟

 

کوههای آتشفشانی ایران
  مجید خلیجی 
صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 28 صفحه بعد